ریزنوشت های برگزیده دوم سوگواره ملی هلال سرخ بخش دلنوشته...
به حُرمت تو
نه به شعبان شهادتی افتاد
...و نه
به محرم میلادی
............
حق بده
این اصلا عجیب نیست
هر که پرچم تو به دستش برسد
هوس دور افتخار می کند
..............
باید از عَـمود پرسید
اینکه بخت عباس بلندتر بود
یا پیشانیش.!؟
..............
محمّدص و حسینع
وجه اشتراک زیاد داشتند
یکی از آن هزارتا
رویت شق القمر..!!
..............
هیئت تو
یعنی حَرَمی که
با اشک سینه زنان
آینه کاری شده..
...............
همان لحظه که می روم
تا تمـام شوم
تو می آیی و مرا
با یک روضه آغاز می کنی
...........
از همان بامی
که مسلم را انداختند
برای فرج حسینع
دعا کرده بودند..!!
.............
جای آنکه گوششان
بدهکار حرف های نبیص شود
به جهاز زیر پای علیع
طلبکار شدند
صبوری کردند
تا حسین به کربلا برسد
............
گزینه انحرافی بود
آب در کربلا
و گرنه
دستان حسینع
مستجاب الدعوة تر از
پاهای اسماعیل است
.............
چند ساعت پیش
روی شانه های عمو
زیارتش می کردند
زمین خاکی
ترک عادتش می دهد
...........
زن ها توی شهر
منتظر غنایم نشسته اند
گوشواره، خلخال...
مسلمین شان منتظر معجر..!!
.............
کوفیان می خواستند
فعل انداختن را
برای مسلم صرف کنند
از چشم حسین نشد
از بالای دارالعماره..!!
............
حسین بدن تو را
سمت خیمه می برد
و تو همچنان
پای بر زمین می کشیدی
عزم میدان داشتی... هنوز
.............
دیگر توان دیدن
صورت مادر را نداشت
وگرنه؛ اراده می کرد
تیر راه چشمانش را گم می کرد
............
خیمه ها را آتش کشیدند
چون؛ دَری برای شکستن نبود
الباقی داستان مدینه را؛
مو به مو اجرا کردند..!!
.............
می خواستند تدفین تان کنند
نعل تازه
به سُمّ اسبان بستند
ناسلامتی مسلمان بودند..!!
............
عمود روی سر تو
سر تو ؛
چگونه روی نیزه
جا گرفت.!؟
نگارنده: ریزنوشته فاطمه پیمان پاک استان تهران
اینم لینک:http://mjafar1348.blogfa.com/
http://yalatif.blog.ir/tag/رقیه سه ساله
http://www.hammihan.com/post/3468406
همشون توی اینترنت هستند این بود عدالت در داوری اگر بنا به کپی از اینترنت بود منم خسلی قشنگ تر و زیباتر از اینا را میفرستادم.مال من که خودم نوشته بود از اینا به خدا زیباتر بودند.من به خدا میسپارم